Tag Archives: شعرهای فائز

فوریه, 2021

  • 12 فوریه

    به تو می‌گریزم

    خسته از خویشم و از تو تدبیری باید تدبیر و رهی تازه و نو تا که از خود در شوم و با تو درآویزم باز عشق را پرده درم پرده نو ساز کنم هر چه رشته‌ست به فسون، غم همه را چاک کنم سررشته از نو بردست گیرم ولی از …

دسامبر, 2016

  • 7 دسامبر

    به خود بپیچ مرا – شعر

    بی‌قرارهایم را برای‌ت می‌آورم با یک آغوش مرا آرامی خستگی‌های زندگی را برای‌ت می‌آورم با یک نگاه مرا راحتی زخم‌هایم را برای‌ت می‌آورم با یک نوازش مرا مرهمی ....

نوامبر, 2016

اکتبر, 2016

آگوست, 2016

  • 15 آگوست

    تو شعری خودت

    می‌دانی؟ تو شعری وقتی که پلک می‌زنی و آن دو یاقوت را لحظه‌ای نهان می‌کنی هزار هزار غزل و ترانه سروده می‌شود برای تو میان این که گرم می‌تپد برای تو تو شعری وقتی که راه می‌روی و رقص‌کنان از کنارم می‌گذری هزار هزار شعر و ترانه سروده می‌شود برای …