خسته از خویشم و از تو تدبیری باید تدبیر و رهی تازه و نو تا که از خود در شوم و با تو درآویزم باز عشق را پرده درم پرده نو ساز کنم هر چه رشتهست به فسون، غم همه را چاک کنم سررشته از نو بردست گیرم ولی از …
فوریه, 2021
دسامبر, 2016
-
7 دسامبر
به خود بپیچ مرا – شعر
بیقرارهایم را برایت میآورم با یک آغوش مرا آرامی خستگیهای زندگی را برایت میآورم با یک نگاه مرا راحتی زخمهایم را برایت میآورم با یک نوازش مرا مرهمی ....
نوامبر, 2016
اکتبر, 2016
-
6 اکتبر
تو مرا دریاب و دیگر هیچ
گیرم هوا بد است، پس است آغوش گرم و امن تو هست، مرا بیدغدغه طوفان و تندباد دستهای عاشق تو، در برگرفته محکم و گرم مرا
آگوست, 2016
-
15 آگوست
تو شعری خودت
میدانی؟ تو شعری وقتی که پلک میزنی و آن دو یاقوت را لحظهای نهان میکنی هزار هزار غزل و ترانه سروده میشود برای تو میان این که گرم میتپد برای تو تو شعری وقتی که راه میروی و رقصکنان از کنارم میگذری هزار هزار شعر و ترانه سروده میشود برای …