با تو سخنها دارم از پس سالها که گذشت یا آنچه نرسیده است هنوز تلخیکامیها، شیرینیها سخنهای زیاد با تو که آمدهای قفل نماند دهنم با تو که میشنوی میبینی و چه محتاج دیدهشدن است آدم و چه محتاج کسی همچو تویی که بیچشم برهم زدنی یا غافلشدنی کنارش باشی …