سارتر جمله معروفی دارد ( امیدوارم مال او باشد) که میگوید: افراد به اندازه کمبودهایشان دیگران را آزار میدهند.
مدتی هست که گند این کارها درآمده، از همان زمان که چاپ انبوه در ایران بهراهافتاد. این نوشته از جناب آقای مهدی جامی بسیار مطلب جامع و مفیدی هست که در سایت رهاک اینجا آنرا دیدم.
ویراستاری از من هست.
عجایب التالیفات: پایاننامه درباره رمانی که ژان پل سارتر به فارسی نوشت!
این مطلب درباره تقلب در انتشار یک کتاب به نام سارتر است و بیتوجهی عمدی یا غیر عمد همه دستاندرکاران انتشارش و کتابخانه ملی و بعد بیتوجهی دانشجویی که بر اساس آن پایاننامه نوشته و استاد راهنمایی که آن را تأیید کرده است.
مهدی جامی
ماجرا این است که دانشجوی کارشناسی ارشد آقای امیر عرب لو به سایت نبشت نامه مینویسد و میگوید مطلبی دارد درباره خانواده خوشبخت اثر سارتر که موضوع پایاننامه اوست. سردبیر نبشت هم میپذیرد و مطلب منتشر میشود. کمی بعد سردبیر متوجه میشود که اساساً سارتر چنین کتابی ندارد! اما دستکم دو ناشر در ایران کتاب را منتشر کردهاند و یک پایاننامه هم بر اساس آن نوشتهشده است! این در دنیای دانشگاهی امروز ایران اصلاً چیز عجیبی نیست. چون نه استاد وقت تحقیق دارد و نه دانشجو. همه به هم اعتماد دارند و همه دارای حسن نیتاند و میخواهند دانشجو مدرکش را بگیرد و استاد هم حقالزحمهاش را. سارتر هم آنقدر به فارسیزبانان علاقهمنداست و به علاقهمندان بیشمارش در ایران محبت دارد که از آن دنیا یک کتابتر و تازه برای مترجم ایرانی فرستاده است تا بهطور انحصاری و بدون اینکه اصلاً نسخه فرانسه داشته باشد به فارسی درآید. «چراکه نه!» فعلاً سبک دورهمی مسلط است. همه دورهم هستیم و ناشر و مترجم سود میبرند و دانشجو هم مدرکش را میگیرد و استاد هم سرش بالاست که یک فارغالتحصیل دیگر تحویل جامعه داده است. عیبش چی هست اصلاً؟!
بله سارتر کتابی دارد درباره خانواده اما رمان نیست و تحلیل مفصل زندگی گوستاو فلوبر است و نامش همخانواده خوشبخت نیست ” ابله خانواده” است. این کتاب در سه جلد در دهه ۷۰ میلادی – دهه آخر عمر سارتر – منتشرشده است و ترجمه نسخه انگلیسی آن در ۵ جلد به قلم خانم کارول کاسمن از ۱۹۸۱ شروع شد و تا ۱۹۹۳ برای تکمیل شدن طول کشیده و ناشر آن دانشگاه شیکاگو است (جلد ۵ را در آمازون ببینید).
بهاینترتیب کتابخانه ملی هم خطای فاحشی کرده است. کتابی را به سارتر نسبت داده که از او نیست و بین دو کتاب رابطه برقرار کرده که اصولاً از یک جنس نیستند و یکی رمان است و دیگری تحلیل و اصولاً یکی را سارتر نوشته و دیگری را سارتر ننوشته!
کمی جستجو کردم ببینم مترجمان محترم و محترمه چه سوابقی دارند. خانم یا آقایی که اسم سارا برمخشاد را برای خود انتخاب کرده یک کتاب دیگر هم دارد از جین آستین که آنهم به گفته کتابخانه ملی «نخستین بار تحت عنوان “وسوسه” با ترجمه شهریار ضرغام در انتشارات اکباتان در سال ۱۳۶۸ منتشر» شده است.یعنی هر دو کتابی که این مترجم گویا زحمت ترجمهاش را تحمل کرده قبل از او ترجمهشده بوده. اما بعدتر میبینیم که او یک رونویس تمامعیار است!
آقای بیژن فروغانی هم – اگر اسمش اصولاً همین باشد- بر اساس مدارک کتابخانه ملی فقط همین ترجمه را مرتکب شده اما او هم هنری جز رونویسی ندارد! چرایش را از مطلبی میفهمیم که افشین پرورش زحمتکشیده و بررسی کرده است و برای تنویر افکار عامه کتابخوانان و کتاب نخوانان عیناً نقل میشود.
فقط این را هم بیفزایم که اگر زمان انتشار نسخه اصل کتاب فارسی را که سال ۱۳۴۶ (برابر با ۱۹۶۷ میلادی) است بگیریم در این سال اصولاً کتاب سارتر درباره فلوبر هنوز منتشرنشده بود که انتشارات ابر سفید و مترجم مجهولالحالش مدعی است کتاب را از آن ترجمه کرده است! (این هم قابلتوجه کتابخانه ملی که این ادعا را بدون وارسی ثبت کرده است.) چنانکه در بخش دوم خواهیم دید کتابی که سارا برمخشاد مثلاً ترجمه کرده همان کتابی است که به نام ترجمه اثری از سارتر در سال ۱۳۴۶ منتشرشده بوده است.
بخش دوم را از اینجا بخوانید: بخش دوم
جایی دیدم که خود مهدی جامی این مطلب رو از جایی بدون منبع برداشته. مطمئن نیستم. فکر کنم از روزآنلاین و با تاریخی یک سال زودتر.
هوم، رهاک می دونه و جامی 🙂
سپاسگزارم از نقل مطلب. همانطور که می بینید مطلب سه بخش دارد و من تنها بخش اول را نوشته ام. بخش دوم از دوست دیگری است که به او لینک داده و بخش سوم هم در سایت نبشت منتشر شده است که ناشر اصلی مقاله آن دانشجو ست. و چون همه این مسائل همین روزها اتفاق افتاده از هیچ جایی برداشته نشده است! اگر کسی ادعا دارد قبلا جایی منتشر شده کافی است لینک بدهد و به ظن و گمان و حرف این و آن اتکا نکند. – ضمنا سایتی که مطلب را از آن نقل کرده اید نام اش راهک است یا راهنمای کتاب. خوش و خرم باشید.
سلام جناب جامی، فرمایش شما کاملا متین و درست و همانطور که خودتان هم توجه کردید من فقط نوشته شما را بازتاب دادم. موفق و پرکار باشید