نقشهٔ ژنتیکی انسان یا همان رشته DNA
نقشهٔ ژنتیکی انسان یا همان رشته DNA در حقیقت دستور ساختن یک انسان با تمام جزئیات است؛ یعنی یک دستورالعمل کامل برای ساختن گونه انسانی. ژنهای موجود در هر یک از ۲۳ کروموزم انسانی میتواند تاریخ نوع بشر و اجدادش را از ابتدا تا انتها باز گو کنند. اولموس داروین، دانشمند و پزشک بزرگ (پدر بزرگ چارز داروین که نظریه تکامل را ارائه کرده است) در سال ۱۷۹۴ گفته بود:
آیا امکان دارد که تنها یک نوع رشته زنده سبب تمام گونههای حیات آلی باشد؟
وجود چنین نظریهای در آن زمان تکاندهنده است نهتنها به خاطر اینکه میگوید همهٔ جانداران از یکچیز سرچشمه گرفتهاند. بلکه به خاطر استفاده خارقالعادهاش از لغت رشته چراکه تازه در قرن بیستم دانشمندان رمز حیات جانداران یعنی رشته DNA را کشف کردند.
دانشمندانی که DNA را کشف کردند و روشهایی را که به کاربردند و نحوهٔ همانندسازی DNA
پیش از آنکه جیمز واتسن و فرانسس کریک در سال ۱۹۵۳ ساختار مارپیچ دو رشته DNA را شناسایی کنند و ماهیت اسیدنوکلئیکی مادهٔ ژنتیک مسلم شود یکی از مسائل بغرنج زیستشناسی این بود که مادهٔ ژنتیک چگونه عیناً تا حدود زیادی تکثیر مییابد.
شواهد فراوانی مبنی بر اینکه همانندسازی مادهٔ ژنتیک بهطور دقیق صورت میگیرد وجود داشت، پژوهشگران دریافته بودند که خواص سلولهای دختر پس از تقسیم سلول مادر مشابه یکدیگر و مشابه به خواص سلول مادر میباشند بهعنوانمثال اگر سلولی توانایی ساختن نوکلئوتید تیمین را ندارد سلولهای حاصل از تقسیم آن نیز این توانایی را نخواهند داشت این میرساند که اطلاعات ژنتیک لازم برای ساختن تیمین همانگونه که در ژنوم مادر بوده است، تکثیر و به سلولهای دختر انتقال مییابد. دقیق بودن همانندسازی مادهٔ ژنتیک در سطح تولیدمثل جانداران نیز مشهود است و اینکه زادههای اسب، اسب هستند و نه جاندار دیگر، تکثیر دقیق مادهٔ ژنتیک را میسازد.
زیست شناسان سلولها را واحد عقلانی میدانند به این مفهوم که خواص پایدار آن بیهوده حفظ نمیشوند. البته نیروی فکری در سلول وجود ندارد، بلکه ریشه دیدگاه نقشی است که دانشمندان برای انتخاب طبیعی در تکامل قائل هستند، حفظ هر حالتی نیازمند مصرف انرژی است و انرژی بیهوده مصرف نمیشود.
اگر جاندارانی انرژی را بیهوده صرف کننده جانداران دیگر که مقتصدانهتر عمل میکنند، در رقابت برای بقاء وضع بهتری خواهند داشت و گروه اول درنهایت از میان خواهد رفت.
ازاینرو برای تمام شاخصهای سلول باید توجیه عقلانی وجود داشته باشد، یعنی باید بتوان گفت که هر خاصیت جاندار برای او چه فایدهای دارد. دانشمندان باور دارند که در مواردی که از ارائه توجیه قانعکننده عاجزند، هنوز دانش و اطلاعاتی کافی در دست ندارند و ارائهٔ توجیه عقلانی برای همانندسازی دقیق ماده ژنتیک دشوار است.
مادهٔ ژنتیک و بالطبع تغییرات ناشی از اشتباه در همانندسازی آن، به ارث میرسد یعنی تغییرات در زادههای سلولی که اشتباه در آن رخداده است باقی خواهند ماند.
چنانچه سلول موردنظر سلول جنسی باشد اشتباه در سلولهای بعدی آن موجود زنده حفظ خواهد شد. مسیرهای گوناگونی برای حفظ مادهٔ ژنتیک و جلوگیری از هرگونه تغییر کمی و کیفی در آن، تکاملیافتهاند که از مشخصترین این مسیرها تقسیمهای میتوز و میوز است که در جریان این تقسیمها کروموزومها بدون هیچ کمی کاستی بین سلولهای حاصل از تقسیم توزیع میشود.
دستگاه مولکولی همانندسازی DNA دارای ویژگیهای متعددی است تا میزان اشتباه را در حداقل نگه دارد. تعریف حیات کار بسیار مشکلی است اما شاید اگر بخواهیم به این کار مشکل تن دردهیم و تفاوتهای یک موجود زنده و غیره زنده را بشماریم مجبور باشیم چنین توصیفی ارائه دهیم:
دو مهارت در یک موجود باعث میشود آن را موجود زنده بنامیم:
نخست توانایی منظم کردن و توانایی تولیدمثل.
و دوم، توانایی دوم برای همه ما واضح است؛ هر موجود زندهای میتواند نمونه مشابه خود را تولید کند خرگوشها، خرگوش تولید میکنند و قاصدکها، قاصدک.
اما یک خرگوش چگونه میتواند تولیدمثل کند؟
آنها غذا میخورند و غذا را به خرگوش تبدیل میکنند.
بخش دوم در ادامه…