شاید اشتباه میکنم، شاید غلط میگویم، ولی میگویم.
به اطراف که نگاه میکنم، مجلات را که میخوانم یا در شبکههای اجتماعی و پیامرسان که دقیق میشوم تنها یکچیز، سطحی بودن، دیده میشود.
سطحی بودن تعریف علمی نمیخواهد، همینقدر که مثلاً پیراهن فلان بازیگر بیشتر از نحوه بازیگریاش به چشم بیایید، یا چهره بیسار ورزشکار بیشتر آر قهرمانیاش ارزشمند باشد سطحینگری هست.
چرا اینگونه شد و هست جای بحث دیگری است، اما میتوان اینگونه نبود، میتوان فاخر بود.
هرچقدر جامعه سطحینگرتر باشد، بازیگر و بازیکن و ورزشکار و سیاستمدار و ادیب و فیلسوفش همسطحیتر میشود و آنکه فاخر است گم میگردد.
سطح دیدمان را بالاتر ببریم، بالاتر را ببینیم، بهتر فکر کنیم، فکر بیشتر و صحبت کمتر.
شاید به این دلیل که گرفتار حاشیه هستیم.