DNA از مواد بیجان و نامرتب اطراف موجودی منظم و پیچیده به نام خرگوش میسازد و این همان توانایی منظم کردن است و این قانون دوم ترمودینامیک را که میگوید: «در سیستم بسته همه اجسام تمایل دارند به بینظمی بیشتر بروند» رد نمیکند زیرا خرگوش یک سیستم بسته نیست، بلکه این بستههای منظم و پیچیده را به قیمت مصرف انرژی زیاد میسازند و یا به تعبیر داروین، موجودات زنده نظم و ترتیب را از محیط اطرافشان مینویسند.
اما یک خرگوش چگونه میتواند خرگوش دیگری بسازد؟
کلید درک مسئله اطلاعات است. توانایی تولیدمثل بهوسیلهٔ یک دستورالعمل که شامل اطلاعات لازم برای ساخت یک موجود دیگر است در بدن هر موجود زنده وجود دارد.
سلول اولیهٔ خرگوش دستورات لازم را برای یک خرگوش جدید با خود حمل میکند همچنین توانایی منظم کردن ساخت اجزای بدن و … را نیز بهصورت دستورالعملهایی همراه خود دارد؛ درست مانند دستور پخت کیک که در آشپزی موجود است و این دقیقاً همان نظریهای است که منصوب به ارسطو است.
کسی که میگوید: «تصویر و مفهوم یک جوجه در تخممرغ وجود دارد» و یا اینکه میگوید: «میوه بلوط دستور تبدیلشدن به درخت را از یک درخت بلوط بهصورت مکتوب دریافت میکند.»
مولکول DNA بهصورت نردبان مار پیچی ترسیمشده است اسکلت فسفات ـ قند شبیه به میلههای دو طرف نردبان و جفت بازهای نیتروژن در آن شبیه به پلههای نردبان هستند.
بازهای نیتروژن دار به یکدیگر جفت میشوند و دو میلهٔ دو طرف، نردبان را به یکدیگر متصل میکنند. تصاویری از رشتههای مولکول DNA با روش پراش پرتو X تهیهکردهاند.
واتسون و کریک در سال ۱۹۵۳ با کمک یافتههای چارگف و دادههای حاصل از روش پرتو X که حاصل کارهای علمی فرانکلین و ویلکنیز بود ونیز با شناختی که خود از پیوندهای شیمیایی داشتند، مدلی از DNA با آرایش مارپیچ دوتایی ساختند که در آن دو رشتهٔ نوکلئوتیدی حول یک محور مرکز میپیچیدند.
مدلی که امروز از DNA ارائه میشود، همان مدل واتسون و کریک است.
در سال ۱۹۶۲ واتسون و کریک به خاطر این کشف خود، موفق به دریافت جایزهٔ نوبل شدند. در ساختار DNA آدنین در برابر تیمین و گوانین در برابر سیتوزین جفت میشوند. بهعبارتدیگر، آدنین یک زنجیره با تیمین زنجیرهٔ مقابل و سیتوزین آن با گوانین زنجیرهٔ مقابل جفت میشود.
ساختار و اندازهٔ بازها، عامل اصلی جفت شدن آنها به یکدیگر است. هنگام همانندسازی DNA گاه اشتباهاتی رخ میدهد و نوکلئوتیدی غلط به زنجیرهٔ جدید اضافه میشوند.
یکی از ویژگیهای مهم همانندسازی DNA این است که DNA پلی مراز دارای خاصیت ویرایش است و زمانی نوکلئیدهای جدید را به زنجیرهٔ در حال ساخت اضافه میکند که نوکلئوتیدی قبلی بهطور صحیح با نوکلئیدهای مکمل خود جفت شده باشند. در صورت بروز اشتباه DNA پلی مراز برمیگردد و نوکلئید غلط را جدا میکند، خاصیت ویرایش DNA پلی مراز از بروز اشتباهات بیشتر در همانندسازی DNA جلوگیری میکند.
بااینحال از هر یک میلیارد نوکلئوتیدی که به ساختار DNA وارد میشود معمولاً یکی از آنها اشتباهی است. این اشتباهات و تغییرات تصحیحنشده را که در ردیف نوکلئوتیدها روی میدهند موتاسیون یا جهش مینامند.
وقتی ساختار مارپیچ دوگانه DNA شناخته شد، پژوهشگران به مطالعهٔ روابط مکملی بین نوکلئوتیدها پرداختند تا اینکه پس از گذشت چند سال دریافتند که هر یک از زنجیرهای مارپیچ دوتایی، بهصورت الگویی در تکثیر نسخههای جدید DNA شرکت میکند.