زمان آدمها را دگرگون میکند، اما تصویری را که از ایشان داریم ثابت نگه میدارد، هیچچیز دردناکتر از این تضاد میان دگرگونی آدمها و ثبات خاصرهها نیست…
شاید همه ما و مخصوصاً من فقط یک رمان از مارسل پروست خوانده باشیم، یک رمان طولانی و ملالانگیز که خواندن تمام آن کشش و حوصله زیادی میطلبد و جدا مانند کوه کندن است.
“در جستجوی زمان ازدسترفته” رمانی است هفتجلدی که بافاصلههای زمانی نوشتهشده و هرکدام را بخواهی بخوانی شاید بیاغراق سالی وقتت را بگیرد.
“در جستجوی زمان ازدسترفته” رمانی پرماجرا و سرگرمکننده نیست. اثری است طولانی و گاه ملالانگیز. گاه در بیش از صد صفحه از کتاب هیچ اتفاقی روی نمیدهد؛ راوی باحوصلهای غریب به وصف یک مجلس مهمانی میپردازد، موضوعهای فرعی و بیاهمیت را پیش میکشد یا صحبتهای دیگران را نقل میکند که بیوقفه درباره مسائل پیشپاافتاده حرف میزنند.
تنها چیزی که میتوان گفت رمانی هست سرراست و بدون زمانبندی معمول که شما انتظار داری و پر از خیالپردازی که میمانی اینها واقعیتاند یا نه؟
بههرحال پروست با این رمان که بسیار در مراحل چاپش ناشر را میآزرد و دائماً پاراگرافها رو عوض میکرد، مشهور شد.
امروز زادروز مارسل پروست است.
مارسل پروست چهل روز پس از پایان خونین کمون پاریس در اوتوی (امروزه حومهٔ «پاریس») به دنیا آمد. پدرش آدرین پروست پزشکی سرشناس و مادرش ژان وی فرزند یک دلال ثروتمند بورس بود. تنها برادرش روبر که بعدها حرفهٔ پدر را دنبال کرد، در ۲۴ مارس ۱۸۷۳ متولد شد. پروست در سال ۱۸۸۰ برای نخستین بار دچار حملهٔ بیماری آسم شد. وی در سال ۱۸۸۲ وارد مدرسهٔ کندروسه شد. در سال ۱۸۸۶ در شانزلیزه با مری دو بنارداکی دختر یک اشرافزادهٔ لهستانی آشنا شد که در رمان “در جستجوی زمان ازدسترفته” یکی از الگوهای ژیلبر سوان بود. در خلال سالهای ۱۸۸۸-۹ در کندورسه به کلاس فلسفه رفت که دبیر آن «ماری آلفونس دارلو» (۱۹۲۱-۱۸۴۹) بر تربیت فکری او اثر بسیار گذاشت، با نشریهٔ ادبی دبیرستان به نام Revue Lilas همکاری کرد و پایش به محافل اشرافی باز شد. مارسل پروست در ۱۵ ژوئیه ۱۸۸۹ دیپلم ادبی گرفت. در نامهای به آناتول فرانس مینویسد که از چهار سال پیش کتابهای او را حفظ کرده است.
در ماه نوامبر سال ۱۸۸۹ دورهٔ یکسالهٔ سربازی داوطلبانهٔ پروست در هنگ ۷۶ پیاده اورلئان آغاز شد. در ۱۹ مارس همان سال مادربزرگ پدریاش در ایلیه درمیگذرد و در دوم ژوئیهٔ سال ۱۸۹۰ مادربزرگ مادری خود را از دست داد. او در این سال در دانشکدهٔ حقوق پاریس نامنویسی کرد. در سال ۱۸۹۱ گذشته از دانشکدهٔ حقوق بهطور نامرتب در کلاسهای آلبر سورل و آناتول لوروا بولیو در دانشکدهٔ علوم سیاسی و در کلاسهای برگسون درسوربن شرکت کرد. دوستی وی با ژان پوکه در این سال آغاز شد. او تابستان را در کابور گذراند. در سال ۱۸۹۲ فعالیتهای ادبی جدی پروست آغاز شد و او همکارش را با نشریهٔ le Banquet شروع کرد. در این نشریه ۱۵ مقاله از پروست چاپ شد که بعدها در کتاب خوشیها و روزها دوباره منتشر شد. در این سال او با آناتول فرانس آشنا شد. در رفتوآمد هرچه بیشتر به محافل اشرافی به کنتس لور دوشنیه دلبسته شد. در سال ۱۸۹۳ با کنت روبر دو منتسکیو و کنتس گرفول آشنا شد. در این سال رمان بیاعتنا را نوشت که میتوان آن را نخستین طرح عشق سوان دانست. در ۱۰ اکتبر لیسانس حقوق خود را دریافت کرد. سال ۱۸۹۴ رفتوآمد هر چه بیشتر پروست به محافل اشرافی فوبور سن ژرمن محلهٔ اشراف پاریس آغاز شد و تدارک لیسانس ادبیات در سوربن با درس خصوصی نزد دارلو فراهم گشت. در همین سال است که دوستی او با رونالد هان (۱۹۴۷-۱۸۷۴) موسیقیدان جوان ونزوئلایی و شاگرد ماسنه شکل میگیرد. در آوریل این سال با اسکار وایلد آشنا شد. در ماه مارس سال ۱۸۹۵ لیسانس ادبیات خود را نیز دریافت کرد. در ماه ژوئن در مسابقهای برای گرفتن سمت دستیار کتابدار در کتابخانهٔ مازارن پاریس برنده شد. او همکاری خود را با نشریات ادبی را ادامه داد. برای نخستین بار با سونات در دو مینور برای پیانو و ویلن اثر سن سان آشنا شد و نگارش رمان ژان سنتوی آغاز شد. در سال ۱۸۹۶ رمان بیاعتنای وی در نشریهٔ زندگی معاصر چاپ شد. همچنین ۴ شعر از او که رونالد هان برای آنها آهنگ ساخته بود نیز به چاپ رسید. در ۱۳ ژوئن همان سال چاپ کتاب خوشیها و روزهای وی با مقدمهٔ آناتول فرانس و تصاویر مادلن لومر منتشر شد. اما این سال با مرگ دایی بزرگ و پدربزرگ مادری پروست مقارن بود. در فوریهٔ سال ۱۸۹۷ با ژان لورن روزنامهنگاری که پروست را به همجنسگرایی متهم کرده بود، دوئل کرد. سال ۱۸۹۹ آغاز علاقهٔ پرشور پروست به آثار جان راسکین هنرشناس انگلیسی است. او ترجمهٔ تورات آمین راسکین را در همین سال آغاز کرد. در سال ۱۹۰۰ پروست از کتابخانهٔ مازارن برکنار میشود. او در ژوئن سال ۱۹۰۲ ترجمهٔ تورات آمین را به پایان رساند. مقالات پروست دربارهٔ سالنهای پاریسی برای روزنامهٔ فیگارو در سال ۱۹۰۳ آغاز میشود. در نوامبر همان سال پدر پروست از دنیا رفت. سال ۱۹۰۴ تورات آمین منتشر شد. در ماه سپتامبر سال ۱۹۰۵ مادرش را نیز از دست داد و در ماه دسامبر، در بولونی سورسن زیر نظر دکتر سولیه بستری شد. سال ۱۹۰۶ در آپارتمان شمارهٔ ۱۰۲ بولوار هوسمن ساکن شد. دیوارهای اتاقخوابش را با لایهای از چوبپنبه پوشاند تا سروصدای بیرون در آن رخنه نکند. ترجمهٔ کنجد و سوسنها اثر راسکین را منتشر کرد. پروست در ژانویهٔ سال ۱۹۰۸ نگارش جستجو را آغاز کرد. سال ۱۹۰۹ او هرگونه رفتوآمد را کنار گذاشت و یکسره به نوشتن پرداخت. نخستین نگارش عشق سوان در همین سال به پایان رسید. در سال ۱۹۱۲ بخشهایی از جستجو در روزنامهٔ فیگارو چاپ شد. سال ۱۹۱۳ پس از شکست تلاشهای بسیارش برای قبولاندن اثر به چند ناشر، سرانجام انتشارات برنار گراسه میپذیرد که «در جستجوی زمان ازدسترفته» را در سه جلد به خرج نویسنده چاپ کند. طرف خانه سوان در نیمهٔ دوم نوامبر منتشر شد. در ماه اوت سال ۱۹۱۶ از انتشارات برنار گراسه جدا شد و حق چاپ جلد دوم اثر خود را به گالیمار واگذار کرد. در سال ۱۹۱۸ پروست مقدمهای برای گفتههای نقاش نوشتهٔ ژاک امیل بلانش نوشت. در ماه ژوئن در سایهٔ دوشیزگان شکوفا و مجموعه مقالات pastiches et Melamges چاپ شد. در ماه نوامبر جایزهٔ ادبی گنکور به در سایهٔ دوشیزگان شکوفا تعلق گرفت. پروست ناگهان معروف میشود. او در سال ۱۹۲۰ بخش اول طرف گرمانت، در سال ۱۹۲۱ بخش دوم طرف گرمانت و بخش اول سودوم و گماره و در سال ۱۹۲۲ بخش دوم سودوم و گماره در سه جلد را چاپ میکند. در میانهٔ اکتبر این سال پروست به برونشیت دچار شد و روز هجدهم نوامبر جان سپرد. پس از مرگ او، در سال ۱۹۲۳ اسیر در دو جلد، در سال ۱۹۲۵ گریخته در دو جلد، در سال ۱۹۲۷ زمان بازیافته در دو جلد، در سال ۱۹۵۲ رمان ژان سنتوی در دو جلد و در سال ۱۹۵۳ اثر ناتمام علیه سنت بوو به چاپ رسید.